احساسات نقش بسیار مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت سرمایه گذار ایفا میکنند. از آنجا که سرمایه گذاران برخی اوقات منطقی تصمیم نمی گیرند و بر اساس احساس و تحت تأثیر شرایط موجود عمل میکنند، لذا این گرایش های احساسی و طبیعی افراد باعث میشود در مواردی واکنشهایی کم یا زیاد توأم با هیجان رخ دهند و در نتیجه به بروز سوگیری های رفتاری مختلف منجر شوند . سوگیری ها به طور کلی در دو چارچوب شناختی و احساسی قرار میگیرند. سوگیری های شناختی باعث اختلال در شناخت شده و از واقعیت تصویری نادرست ایجاد میکنند که این امر موجب بروز خطا در ادراک و در نهایت خطا در تصمیم گیری میشود.
این در حالی است که احساسات نیز نقش بسیار مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت یک معامله گر بازی میکند و میتوانند بر شیوه تعقل فرد تأثیرگذار بوده و در نتیجه یک سوگیری احساسی را برای سرمایه گذار به همراه بیاورند . در فرآیند تصمیم گیری، مهمترین مرحله، شناخت و دریافت صحیح اطلاعات پیرامون یک موضوع است. هر اندازه که این شناخت به شکل بهتری انجام شده و کاملتر باشد، بدیهی است در ادامه مراحل تصمیم گیری، کار به نحو بهتری دنبال میشود و در غیر اینصورت، تصمیم گیری پیامد مناسبی نخواهد داشت . شناختها با چگونگی اندیشیدن انسانها در ارتباط هستند و چارچوبی را برای درک شیوه پندار و کردار افراد در رابطه با ثروت شخصیشان فراهم میکنند .

سه مورد از سوگیری های شناختی شامل: سوگیری باورگرایی، سوگیری محافظه کاری و سوگیری پسنگری.

1.سوگیری باورگرایی
افراد تمایل دارند ایده های مطابق با باورشان را از لابه لای ایده های مختلف بپذیرند و ایده هایی که با اعتقاد آنها در تضاد است را کم یا بی ارزش قلمداد کنند. به بیان دیگر، این سوگیری، انتخاب گزینشی از بین اطلاعاتی است که ایده های فرد را تأیید می کنند. تحقیقات انجام شده نشان می دهد افراد به اطلاعاتی که آنها را تأیید میکنند وزن بیشتری میدهند. دلیل بروز سوگیری مذکور نیز این است که کنار آمدن با شواهدی که مؤید نظرات فرد هستند برای وی راحت تر از کنار آمدن با شواهدی است که در تناقض با نظرات او می باشد . این سوگیری سرمایه گذاران را وا میدارد که به نگهداری پرتفوی غیرمتنوع ادامه دهند یا سبب میشود که کارکنان یک شرکت به سهام شرکتی که در آن مشغول به فعالیت هستند، بیش از اندازه اطمینان داشته باشند و یا تنها از اطلاعاتی استفاده کنند که همسو با عقایدشان بوده و نظرات آنها را تأیید میکند. هنگامی که از وجود سوگیری باورگرایی (سوگیری تایید) مطلع باشید، درخواهید یافت که ممکن است فرآیند تصمیم گیری شما از این طریق دچار آسیب شود.

2.سوگیری محافظه کاری
نوعی فرآیند ذهنی است که باعث میشود فرد به دیدگاه و پیشبینی قبلی خود متکی بوده و تمایلی برای دریافت اطلاعات جدید نداشته باشد. چنین فردی در برابر اطلاعات جدید واکنشی سریع از خود نشان نداده و یا دیر عکس العملی نشان میدهد، لذا در هنگام مواجهه با تصمیم های پرمخاطره تمایل دارد تا با پیشبینی و برآورد شرایط موجود، خود را در ایمن ترین قسمت موجود نگه داشته و در نتیجه نتواند به عنوان یک فرد منطقی در مواجهه با اطلاعات و شواهد جدید واکنش سریع و مناسب داشته باشد که سبب میشود اصطلاحاً از بازار عقب بماند. گاهی محافظه کاری بیش از حد میتواند حتی خطرناکتر از احتیاط نکردن باشد . بدیهی است که با رخ دادن سوگیری مزبور، سرمایه گذار رفتاری غیرمنعطفانه نسبت به اطلاعات جدید خواهد داشت و ترجیح میدهد آسانترین گزینه یعنی پایبندی به اطلاعات و عقاید قبلی خود را برگزیند. همچنین، سوگیری محافظه کاری باعث میشود سرمایه گذار فرصت های سودآور بسیاری را از دست داده و این تصمیم گیری منجر به ایجاد ضرر برای وی شود .

3.سوگیری پسنگری(خطای بازنگری)

برخی افراد تمایل دارند پس از روی دادن موضوعی، خود را در پیشبینی آن موفق اعلام کنند. این افراد بعد از اینکه موضوعی اتفاق افتاد این گونه بیان میکنند که "پیش بینی من همین بوده" و یا مثلا "از اولش میدوانستم این گونه میشود". این باور غلط باعث ایجاد سوگیری پسنگری میشود. سرمایه گذارانی که در معرض این سوگیری قرار میگیرند، در زمان تصمیم گیری با خیال راحت دست به اقداماتی میزنند که از احتمال موفقیت در آن اطلاعات مناسبی ندارند، در اصطلاح در حالتی از امنیت دروغین دست به اتخاذ تصمیم میزنند. هرچند این افراد خود را در این تصمیم گیری موفق ارزیابی می کنند، اما اگر فردی از توانایی خود در پیشبینی به درستی آگاهی داشته باشد، میتواند در مواردی که اشتباه کرده و اشتباه خود را نیز قبول کرده ، یادگیری داشته باشد و برای رویدادهای آتی، موارد مشابه را درست پیشبینی کند. این موارد مربوط به حالتی است که فرد دچار سوگیری مزبور نباشد، اما زمانیکه فرد دچار این سوگیری میشود، فرصت یادگیریِ پس از اشتباه خود را از دست میدهد .

دو مورد دیگر از این نوع سوگیریها

_سوگیری معرف گرایی (نماگری)

انسانها آموخته اند برای درک بهتر معانی و مفاهیم، موضوعات و تفکرات خود را طبقه بندی کنند. به همین خاطر، هنگامی که با پدیده جدیدی مواجه می شوند که در طبقات پیش ساخته آنها جای نمیگیرد ، سعی میکنند به هر شکل ممکن این پدیده را با طبقه بندی های قبلی که در ذهنشان ایجاد است تطبیق دهند. "معرف گرایی" یا "کلیشه قرار دادن" به فرآیند تصمیم گیری افراد بر اساس کلیشه ها یا همین طبقه بندی های ذهنی گفته میشود. به بیان دیگر، افراد احتمال وقوع یک پدیده را با توجه به میزان شباهتی که این پدیده با پدیده های مشاهده شده قبلی دارد، برآورد میکنند. برای مثال، اگر سهم جدیدی در بازار عرضه شود و سرمایه گذاران بین آن و سهم دیگری که مدتی قبل عرضه شده و بازده خوبی داشته است شباهت هایی ببینند، برای خرید آن هجوم می آورند؛ شاید به این دلیل که چنین اقدامی جایگزینی راحت به جای تحقیق عمیق و همه جانبه مورد نیاز برای ارزیابی سرمایه گذاری است .

_سوگیری توهم کنترل

انسان به طور کلی بر محیط اطراف خود اثرگذار است و هرچه دایره اطلاعات او از پدیده های اطرافش وسیع تر شود، این کنترل نیز بیشتر می شود. در چنین شرایطی، ممکن است فرد در مواجهه با برخی پدیده ها دچار اشتباه شده و آن دسته از پدیده هایی که کنترل چندانی بر آنها ندارد را نیز تحت کنترل خود تصور کند که بر همین اساس باید حوزه قابل کنترل و غیرقابل کنترل را از هم تفکیک کند. تمایل انسان به این باور که بر تمامی پدیده ها کنترل دارد یا حداقل میتواند بر آنها اثر گذار باشد ، در حالی که واقعیت چنین نیست ، "سوگیری توهم کنترل" نامیده می شود. به عبارت دیگر ، افراد گرایش به پذیرش مطلبی دارند که پردازش و کنترل آن برایشان راحت تر است و البته به آن اعتماد بیشتری نیز پیدا می کنند. در نتیجه، ابتلای سرمایه گذار به این سوگیری باعث میشود بیش از حدِ لازم معامله کند و پرتفوی غیرمتنوعی را تشکیل دهد .

نتیجه گیری
سوگیری های شناختی از اشتباهات آماری ، بروز خطا در یادآوری یا لغزش در پردازش اطلاعات ناشی شده، نتیجه استدلال و تحلیل معیوب هستند و مانع از تصمیم گیری های معقولانه میشوند . تصمیم گیرندگان عقلایی در صورت تمرکز بر سوگیری ها یا خطاهای مزبور، قادر به تصحیح آنها خواهند بود، چراکه با افزایش آگاهی نسبت به خطاهای شناختی، احتمال ارتکاب آنها کاهش می یابد. استفاده از یک فرآیند سیستماتیک بهمنظور توصیف مسائل و اهداف، جمع آوری، ثبت و ترکیب اطلاعات، همچنین مستندسازی تصمیم ها و دلایل اتخاذ آنها و مقایسه پیامدهای واقعی با نتایج مورد انتظار راهکار مناسبی برای کاهش سوگیری های شناختی است . بسیاری از معامله گران حرفه ای می گویند برای پایبند ماندن به یک استراتژی باید ذهنی سرسخت داشته باشید ! وضعیت ذهنی در معامله روزانه یا سرمایه گذاری و خرید و فروش به قصد سودگیری از نوسانات قیمت به اندازه استراتژی ای که استفاده می کنید اهمیت دارد .
هر معامله با معامله پیشین متفاوت است و معامله گر گاهی ضرر میکند، به همین علت گاهی به زیر سوال بردن روش
معاملاتی متمایل میشود، حتی اگر عملکرد آن را دیده و از آن خاطرجمع باشد . ناتوانی در پایبند ماندن به یک استراتژی منجر به بروز انواع مختلفی از مشکلات میشود، از جمله ورود زودهنگام، خروج دیرهنگام، ریسک کردن بیشتر یا کمتر از حد کافی، انجام ندادن برخی معاملات یا انجام بیش از اندازه معاملات . راههای مختلفی برای خراب کردن یک معامله وجود دارد و اغلب این خطاها ناشی از لغزشهای ذهنی هستند.

در مقاله ی بعدی با پنج مورد از رایج ترین لغزش ها و خطاهای ذهنی در زندگی معامله گری آشنا می شویم.